یک رمان با طراحی ساده و جذاب خود را اعمال کنید، در عمق رمان زندگی کنید و در خورشید بخوابید
از آنجا که عشق می داند هیچ زمان و هیچ جایی، این داستان در کانادا، جایی که او Juman به تحصیل در یکی از دانشگاه های آن پس از پادشاهی کمک مالی عربستان سعودی اعطا آغاز شد، Fshaet سرنوشت به عبدالعزیز مردی که قلب او طول می کشد، و تبدیل به دختر قوی در بیگانگی، به عاشقة لا تصدق إلا قلبها اگر او متوجه شود گاهی اوقات اشتباه است.
من مطرح نوشت Nashmi این حس رمان زنانه بالا و صادقانه و شفاف بی همتا، و کلمات او و واقعیت توسط بسیاری از زنان در این کشور تجربه تنها مقبره رویاهای هر دختر را دوست ندارد لمس کرد، من در زبان Juman به همه درد و رنج از زنان از ظلم و ستم از جامعه و کینه توزی از مردان نوشت، نه عبدالعزیز بود نیست عاشق که می خواست، اما آن مرد که عاشق بود، و همه آنها می توانید به او، رویاها و آرزوهای او، گذشته و آینده آن را به او داده شود، اما او آماده بود برای او تمام عمر خود را اهدا کرد.
من Badelha عاشق این را انکار نمی کند، اما بیش از حد خودخواهانه، جایز است برای او را به همه بود، و ممکن است نه تنها او را دوست دارم، و به عمل به عنوان او می خواهد، مانند Ashqh اطاعت است، اما اعتماد به نفس مرد، که خود اعتماد ندارند و حفظ عشق پایین در مقام اول پرتاب، حتی اگر او می دانست در داخل که این موضع یک دروغگو است و واقعی نیست، اما آن را مورد بهره برداری قرار است به کار آتش از درد و رنج در داخل، و انتقام گرفتن از صداقت عشق او را برای او به خاطر او قادر به رعایت عشق خود را برای او، در نتیجه باعث بسیاری از مشکلات او نیست، به طوری که آنها تقریبا مدرسه ماموریت خود را بدون از دست دادن چیزی قلب او از عشق از دست دادن با وجود همه چیز