نشستن به تماشای پله
Nuran نردبان نشسته در اطراف دیده بان خسته. عجله کرد و پس وپیش در خیابان مشتاقانه در انتظار به همسالان خود. امروز، مرد Ramdin، روز راما زن. کسی که برای برخی از این دلیل نام او جشنواره "شکر" به تصویب رسید. صرف نظر از نام، از سرنوشت و Nuran را به دوستان خود مهم نیست.
چانه کوچک استراحت در دست او، اشک در چشمان او خالی است، اما نگاه می کنم. لباس جشن، موهایش، حتی taramamıştı. نفرت ویراست خسته از همه چیز. چرا پاسخ yamıyordu و چرایی. اما احساس نفرت و خشم در برابر همه چیز ....